مطالب علمی (66)
طبقه بندي هاي فرزند
هنگامی که پشهای یک عامل بیماری را از فردی به دیگری انتقال میدهد، عامل عفونی باید تا زمان کامل شدن فرایند انتقال در داخل بدن پشه زنده بماند. اگر پشه انگل را هضم کند، چرخه انتقال پایان مییابد و انگل نمیتواند به میزبان بعدی برسد. انگلهای موفق منتقله از طریق پشهها، دارای ترفندهای جالبی برای دوری از برخورد پشه با آنها به عنوان غذا هستند. برخی در برابر آنزیمهای گوارشی داخل معده پشه مقاوم هستند؛ بیشتر آنها برای دوری از آنزیمهای گوارشی قوی که میتوانند به سرعت آنها از بین ببرد، هرچه زودتر راهی به خارج از معده پشه پیدا میکنند. انگلهای مالاریا در پشهها برای ۱۲-۹ روز زنده میمانند و در طول این مدت از چندین مرحله تکاملی اجباری عبور میکنند. ویروسهای انسفالیت در داخل پشه تا ۲۵-۱۰ روز زنده باقی میمانند و در این دوره انکوباسیون به تعداد خیلی زیادی تکثیر مییابد. مطالعات روی HIV به روشنی نشان داده است که ویروس ایدز به عنوان یک غذا برای پشه بوده و در هنگام خونخواری هضم و تجزیه میشود. در نتیجه پشهای که خون فرد آلوده به HIV را میخورد، آن خون را طی ۲-۱ روز هضم میکند و به صورت کامل هر ذره ویروسی که به طور بالقوه میتواند عفونت جدیدی را تولید کند را تخریب میکند. از آنجا که ویروس HIV زنده نمیماند تا بتواند تولید مثل کند و به غدد بزاقی پشه حمله کند، مکانیسمی که بیشتر انگلهای منتقله از طریق پشه برای رفتن از یک میزبان به میزبان بعدی استفاده میکنند، در مورد HIV امکانپذیر نیست.
پشهها ویروسهای HIV را به تعدادی که برای انتقال ایدز از طریق آلودگی کافی باشد، در هنگام خونخواری دریافت نمیکنند.
عوامل بیماریزای منتقله به وسیله حشرات که توانایی انتقال از یک فرد به فرد دیگر از طریق آلودگی قطعات دهانی دارند، باید در تعداد و سطح بسیار بالایی در جریان خون میزبان خودشان در گردش باشند. انتقال از طریق قطعات دهانی نیازمند ذرات عفونی به مقدار کافی برای شروع کردن یک عفونت جدید است. تعداد واقعی ذرات عفونی از یک بیماری به بیماری دیگر فرق میکند. ویروس ایدز (HIV) در سطح خیلی پایینی در خون جریان دارد ـ خیلی کمتر از سطح عامل هر بیماری شناخته شده دیگری که توسط پشهها منتقل میشود. افراد عفونی ندرتاً بیشتر از ۱۰ واحد از HIV در جریان خون دارد و ۷۰ تا ۸۰ درصد افراد آلوده به HIV دارای سطحی غیرقابل ردیابی از ویروس در خونشان هستند. محاسبات در مورد پشهها و HIV نشان داده است پشهای که خونخواریاش روی یک حامل HIV با ۱۰۰۰ واحد ویروس ایدز در گردش خون قطع و مختل شده باشد، دارای شانسی با احتمال ۱ به ۱۰ میلیون است تا بتواند تنها یک واحد HIV را به یک گیرنده غیر آلوده انتقال دهد. به صورت سادهتر، یک فرد غیر آلوده به HIV باید ۱۰ میلیون بار توسط پشههایی گزیده شود که خونخواری روی یک فرد آلوده به ایدز را آغاز کرده باشند تا وی بتواند تنها یک عدد HIV را از قطعات دهانی آلوده پشهها دریافت کند. با استفاده از همین محاسبات، حتی له شدن پشهای که تا حداکثر ظرفیت، خون حاوی ویروس ایدز را بلعیده باشد هم نمیتواند به سطوح مورد نیاز برای آغاز کردن عفونت نزدیک شود. به طور خلاصه، انتقال مکانیکی ایدز به وسیله پشههای آلوده به HIV خیلی دور از حدود احتمال به نظر میرسد. بنابراین هیچ یک از مکانیسمهای فرضی پیش گفته برای انتقال HIV به وسیله پشه عملی نمیباشد.
ادامه مطلب...بیماری گال(Scabies) ، یک بیماری زئونوز (مشترک بین انسان و حیوان) پوستی است که عامل آن مایت ها (Mites) از خانواده سارکوپتیده هستند و این مایت بدن ما را خانه ی خود میداند و با نقب زدن در زیر پوست و تغذیه از مواد لنفی زیر پوست در انسان یا حیوان باعث خارش پوست و راش، ایجاد ناراحتی و بی قراری، زخم وضایعات پوستی می شود. و حتی از طریق حیوانات خانگی و دام نیز میتواند به انسان منتقل شود. در ادامه بر بررسی دقیق این بیماری و عامل این بیماری می پردازیم.
طبقه بندی تاکسونومیک
مایت یک بندپای بسیار ریز است (میکروسکوپی) دارای 8 پا. در بسیاری از منابع متاسفانه عامل بیماری گال را کرم، یا حشره و... نامیدن که کاملا غلط است.
مایت ها جز فرمانرو جانواران راسته بندپایان شاخه آکارینا یا آکاری زیر شاخه کلیسراتا کلاس آراکانیدا (هشت پایان) و خانواده سارکوپتیده Sarcoptidae طبقه بندی می شوند. همانطور که ذکر شد فقط در راسته با حشرات مشترک هستند و از قسمت راسته از حشرات جدا می شوند.
بیولوژی مایت سارکوپتیده
مایت های عامل بیماری گال، واریته های مختلفی دارند.
• Sarcoptes scabiei var. Hominis
• S. s. var. bovis
• S. s. var. canis
• S. s. var. caprae
• S. s. var. equi
• S. s. var. ovis
• S. s. var. suis
سگ مبتلا به گال
همانطور که ملاحظه می کنید این مایت میزبانان مختلفی دارد. مثلا S. s. var. canis در سگ باعث ایجاد کراس و دلمه در پوست میشود و میتواند از سگ به انسان انتقال یابد. و همینطور Notoedres cati در گربه معمولا قسمت های پنجه و گوش کراس ایجاد میکند. و همینطور در پرندگان، خرگوش، حیوانات اهلی و وحشی میتواند ایجاد کراس و مشکلات پوستی نماید.
از آن جهت این مایت اجباری نامیده می شود که این عامل در خارج از بدن میزبان نمیتواند زنده بماند و از بین می رود. جز بیماری هایی است که در جاهایی که به صورت دسته جمعی زندگی میکنند (زندان ها و آسایشگاه سالمندان) وجود دارد.
چگونه انتقال می باید؟
یک بیماری عموی واگیر در سراسر جهان است، تمام گروه های سنی، نژاد ها با شرایط اقتصادی اجتماعی مختلف، ممکن است درگیر این بیماری شوند و همه افراد حتی کسانی که بهداشت را رعایت میکنند میتواند دیده شود.
عامل بیماری از فرد آلوده (انسان یا حیوان) از طریق تماس طولانی (حداقل 10 دقیقه یا بیشتر) و یا فشردن دست در دست دادن ها میتواند از فرد آلوده به فرد سالم انتقال یابد. 2-3 هفته بعد از آلودگی خارش شروع میشود
معمولا در نواحی که ازدحام جمعیت است بیشتر دیده میشود. متاسفانه تشخیص دیر هنگام و درمان با تاخیر صورت میگیرد. نسبت شیوع در کودکان بالاست و جز بیماری های منتقله از طریق روابط جنسی نیز شناخته میشود.
علائم و نشانه های بیماری گال
همانطور که گفته شد عامل این بیماری میزبان را خانه ی خود میداند و با نقب زدن و تعذیه از مواد لنفی، تخم گذاری و دفع فضولاتش در زیر پوست، باعث بروز باعث خارش پوست و راش، ایجاد ناراحتی و بی قراری، زخم وضایعات پوستی می شود.
بعد از ورود مایت از فرد آلوده به فرد سالم، خارش و علائم ممکن است دیده نشود اما فرد قادر به انتقال آلودگی است. خوشبختانه این مایت ها در محیط خارج از بدن میزبان قادر به زنده ماندن نمیباشند و به همین دلیل از طریق لباس و رخت خواب انتقال نمی یابد.
rash به خاطر واکنش آلرژی به دلیل وجود مایت، فضولات و تخم میباشد. با خاراندن پوست میتواند به دیگر نقاط بدن منتقل شود. زخم ها بسته به سن فرد متفاوت است. در بزرگسالان زخم ها بیشتر در نواحی تا شده بدن، مانند باسن و اندام های تناسلی، بین انگشتان دست و پا و خصوصا پوست زیر ناخن، زیر بغل، گردن، سطح پشتی پا به صورت پاپول خارش دار و پوست بیضه در آقایان و اطراف سینه در بانوان دیده بیشتر دیده میشود.
در اشخاصی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند و اشخاص سالمند در تمام نقاط بدن به صورت زخم های اگزمایی خارش داد دیده میشود.
در کودکان علائم به صورت آشکار نیست و ممکن است به سختی تشخیص داده شود.
و در پوست میتوان نقب های مایت را مشاهده کرد که به صورت خط هایی برآمده قرمز رنگ اما در بعضی اشخصاص به سختی دیده میشود. در نقاطی که مایت در حین نقب زدن، مواد دفعی خود را رها میکند، به شکل پاپول و به شکل زخم جوش مانند و یا تاول مشاهده میشود.
عدم وجود نقب دلالت بر عدم آلودگی نیست.
تصویر فوق گال نروژی که گال در سراسر بدن منتشر شده
گال نروژی چیست؟
در گال نروژی در اشخاصی بروز میکند که سیستم ایمنی ناقص دارند، راش دیده نمی شود گرچه ممکن است پوست کمی خارش داشته باشد. اما زخم هایی در اکثر نقاط بدن دیده میشود خصوصا در دست ها و بازو ها و مایت ها به تعداد هزاران عدد در نمونه برداری مشخص میشوند. این نوع در اشخاص مسنی که در آسایشگاه سالمندان زندگی میکنند دیده شده.
بیولوژی سارکوپتس اسکابئی
این بندپایان از مواد لنفی زیر پوست تغذیه می کنند و با حرکت خود زیر پوست نقب میزنند (کانال ایجاد میکنند) و زیر پوست نیز تخم گذاری می کند با آنکه طول عمر آنها حدود 4 تا 6 هفته است اما بعد مرگ مایت، بیماری به علت تخم گذاری هایی که در طول مسیر حرکت سارکوپتس ایجاد شده، ادامه دارد. تخم ها حداکثر بعد از 72 ساعت باز می شوند و سارکوپتس های جدید شروع به کانال زدن زیر پوست و تولید مثل و ایجاد خارش برای میزبان می شوند. نکته جالب این است که نمف های تازه خارج شده تا زمان بلوغ خود، دارای 3 جفت پا هستند و بعد از بلوغ جفت چهارم پا تشکل می شود.
دو جنس سارکوپتس ماده در راست و نر در چپ. به تفاوت پاها در a و b توجه کنید.
در سارکوپتس در انتهای جفت پای اول و دوم بادکش وجود دارد و جفت پای سوم و چهارم در جنس های نر و ماده متفاوت است.
در جنس ماده جفت سوم و چهارم پا، فاقد بادکش است و موی بلند دارد و سطح پشتی بدن ماده خارهای مخروطی (Scales) و انتهای شکم خار های بلند قرار دارد. و در جنس نر جفت پای سوم بدون بادکش و دارای موی بلند است و جفت چهارم پا دارای بادکش است.
سارکوپتس اسکابئی در حال نقب زدن و تخم گذاری در زیر پوست
چگونه پوست را نقب میزند؟
سارکوپتس ها با وجود قطعات دهانی، کلیسرهای قیچی شکل، و پالپ نوک تیز وهیپوستوم مثلثی، ابزار لازم را برای سوارخ کردن و را دارا میباشد. باید توجه داشت سارکوپتس ها هرگز وارد قسمت های عمقی تر پوست و مویرگ ها ونمیشوند و فقط قسمت های شاخی پوست را هدف قرار میدهند.
بیماری گال و اثر راش آن در پوست
تشخیص و آزمایشات
باید توجه داشت سارکوپتس به صورت قرینه در بدن نیست و ممکن است در قسمتی باشد و در قسمتی نباشد.
ink-test جوهر را از ابتدای نقب قرار میدهند و جوهر در طول نقب حرکت میکند و مسیر کانال را مشخص میکند.
روش Scrapings خراش دادن با تیغ بیستوری از نقب و پاپول و قرار داده قطعات پوستی خراش داده شده زیر میکروسکوپ. تشخیص های اولیه دیدن نقب و خوده مایت زیر میکروسکوپ دشوار بوده و نیاز به تجربه دارد.
درمان
درمان این بیماری متاسفانه طولانی بوده و گزارش هایی از مقاومت به برخی دارو ها گزارش شده. و دارو هایی به شکل شامپو، لوسیون و کرم وجود دارد.
Benzal benzoate, Tetmazol, Mitigal
دارو ها بسته به نوع و دستورالعمل و نسخه ی پزشک مصرف میشود اما نکات کلی در استفاده از این دارو ها وجود دارد که به برخی از آنها می پردازیم
دارو باید حتما بعد از استحمام و خشک کردن بدن استفاده شود و در نوع لوسیون و کرم به قسمت های آلوده بدن استعمال شود و نیازی به تعویض لباس قبلی وجود ندارد. بعد از شستشوی دست ها باید مجدد از کرم یا لوسیون به دست ها استفاده کرد.
خارش علیرغم درمان موفق ممکن است تا 3 هفته ادامه یابد و در طول این مدت نباید مصرف دارو را قطع کرد. خارش ها بعد از درمان میتواند به علت وجود فضولات مایت و یا سیستم ایمنی باشد. کودکان مبتلا به علت احتمال انتقال بیماری نباید به مدرسه بروند مگر اینکه یک هفته از استعمال هفته اول بیماری گذشته باشد.
بعد از درمان، آزمایش مجدد در شخص درمان شده ضروری است.
در نوع نروژی درمان های فوق جوابگو نیست و باید تحت نظر پزشک، درمان تخصصی تری انجام شود.
ادامه مطلب...
یک پژوهش جدید نشان میدهد که ترس از تاریکی یک مسئله است که از تاریخ اولیه بشر بوده و تاکنون نیز ادامه دارد.
مجله نیویورک برخی توضیحات علمی برای نیکتوفوبیا (nyctophobia) یا ترس غیر منطقی از شب و تاریکی ارائه داده است. هزاران سال قبل تاریکی نمادی از خطر ، فعالیت شکارچیان و دوری از سرپناه و جامعه بود.
همچنین زمان شکار شیرها از ساعت 6 بعدازظهر به بعد بود و افراد به دلیل داشتن ترس ذاتی بیشتر ترجیح میدادند زمانی که ماه در آسمان کامل است از پناهگاههای خود بیرون بیایند.
غریزه حفاظت از خود در برابر حیوانات شکارچی و درنده در طول شبانه روز، به قرنها پیش برمیگردد. همچنین در حدود یک قرن و نیم قبل ترس ذاتی از تاریکی سبب شد توماس ادیسون به فکر اختراع لامپ بیفتد.
دلیل ترس ما از تاریکی این است که ما به درستی نمیدانیم که در یک فضای تاریک چه میگذرد زیرا ما موجوداتی هستیم که به قوه بصری خود اتکا داریم و در صورت دیده نشدن هر محیط و وجود تاریکی، ذهن ما به سمت خطرات محتمل سوق پیدا میکند.
البته، ترس بسیاری از افراد از تاریکی به دلیل تجربههایی است که در کودکی داشتهاند و یک پژوهش در بریتانیا نشان میدهد که 40 درصد از افرادی که از آنها درباره ترس از تاریکی سوال شده بود اذعان داشتند که بدون وجود نور و به همراه داشتن چراغ حتی از راه رفتن در اطراف منزل خود نیز میترسند.
پژوهش دیگر که در دانشگاه رایرسون در تورنتو انجام شده نشان میدهد که تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان اظهار کردند که ترس آنها از تاریکی منجر به مشکلات خواب شده است.
نکته جالب توجه این است که کالین کارنی استادیار رایرسون میگوید، بسیاری از مردم متوجه ترس خود از تاریکی نشده و اضطراب خود را به مسائل دیگری نسبت میدهند.
برخی افراد در تاریکی مطلق توانایی خوابیدن را نداشته و ذهن آنها دچار سرگردانی میشود و فکرهایی از قبیل وجود دزد در خانه آنها را آزار میدهد.
راه حل این موضوع قرار گرفتن در معرض تاریکی و یا رفتار درمانی شناختی است.
رفتار درمانی شناختی (Cognitive Behavioral Therapy) که به اختصار CBT نیز یاد میشود، یک رویکرد رواندرمانی است، که احساسات ناکارآمد و رفتارها، فرایندها و مضامین شناختی ناسازگارانه را از طریق شماری از روشهای سیستماتیک، صریح و هدفمدار نشانه میگیرد. نام این روش اشاره به رفتار درمانی، شناخت درمانی و به ترکیبی درمانی از این دو بر اساس اصول پایه و پژوهشهای رفتاری و شناختی دارد.
در علم روانشناسی، مواجهه سازی نیز یکی از راه حلهای برطرف شدن ترس افراد از تاریکی است.
نقش والدین نیز در برطرف شدن این ترس بسیار مهم بوده زیرا آنها با بردن کودک به محیطهای تاریک و اطمینان خاطر دادن به آنها درباره عدم وجود خطرات مختلف میتوانند به غلبه کودک بر این ترس کمک کنند.
این پژوهش در مجله PLoS ONE به چاپ رسیده است.
چگونه بر ترس از تاریکی غلبه کنیم؟
وقتی شب به رختخواب می روید، از خودتان بپرسید که واقعا چه چیزی باعث ترستان می شود.
ترس از تاریکی می تواند آرامش بخش ترین بخش از زندگی یعنی خواب آرام شبانه را به یک کابوس تبدیل کند.ترس از تاریکی فقط مختص کودکان نیست،بسیاری از بزرگسالان نیز دچار این مشکل هستند.
پس لازم نیست از داشتن این ترس خجالت زده باشید.فرقی نمی کند چند ساله هستید.راه حل پایان دادن به این مشکل این است که اتاق خوابتان را به جایی تبدیل نمایید که در آن حس امنیت کامل وخوشنودی داشته باشید،حتی اگر چراغها خاموش باشند.
قبل از رفتن به رخت خواب سعی کنید آرام باشید.
یک راه که به شما کمک می کند بر ترستان غلبه کنید این است که قبل از رفتن به رخت خواب مدت زمانی برای آرام شدن به خود اختصاص دهید.شما باید حداقل نیم ساعت قبل از خواب وسایل الکترونیک مثل رادیو و تلویزیون و... را خاموش کنید، از نوشیدن نوشیدنی های حاوی کافیین در بعد از ظهر اجتناب کنید و کاری که برای شما خوشایند و آرامش بخش است انجام دهید .
این کار می تواند مطالعه برای مدتی کوتاه یا گوش دادن به یک موسیقی ملایم باشد. رسیدن به آرام ترین حالت ممکن می تواند اضطرابی که موقع خاموش شدن چراغها حس می کنید کمتر کند.می توانید 10 دقیقه مدیتیشن را امتحان کنید.
برای این کار کافیست فقط بنشینید وبر روی تنفستان تمرکز نمایید و با هر دم و باز دم یکی از اعضای بدنتان را ریلکس نمایید.هر فرد با کار خاصی احساس آرامش می کند .این کار می تواند نوشیدن یک دم کردنی آرام بخش یا گوش دادن به یک موسیقی ملایم یا هر چیز دیگری که آرامتان می کند باشد.
از هر کاری که باعث نکرانی و ترس در شما می شود دوری کنید.مثلا نگاه کردن به یک فیلم خشن یا ترسناک یا تماشای اخبار ناراحت کننده ویا انجام تکالیف لحظه آخری یا انجام یک مکالمه جدی.
به تدریج خود را به تاریکی عادت دهید.
نیازی نیست که تمام چراغها را با هم خاموش کنید تا به ترس از تاریکی غلبه کنید . اول اینکه باید بدانید خوابیدن در تاریکی ،خوابی عمیق تر و موثر تر را نسبت به خوابیدن در نور برای شما به همراه خواهد داشت.می توانید این نکته را مرتبا برای خود یاد آوری کنید.
اگر همیشه تمام چراغها را موقع خواب روشن می گذاشتید،حالا سعی کنید کمی قبل از خواب شروع به کم کردن تدریجی نور کنید.حتی می توانید وقتی نیمه شب از خواب بیدار می شوید تعدادی دیگر از چراغها را خاموش کنید.این باعث می شود که به آرامی به تاریکی عادت کنید.
با ترسهایتان مواجه شوید.
وقتی شب به رخت خواب می روید،از خودتان بپرسید که واقعا چه چیزی باعث ترستان می شود.اگر از کمد لباس،زیر تخت،پشت صندلی یا حتی گوشه اتاق می ترسید ، باید این مکانها را چک کنید . به خودتان نشان دهید که هیچ چیز ترسناکی که شما را نگران کند وجود ندارد.
در این صورت برای اینکه توانسته اید با ترستان مواجه شوید به خود افتخار می کنید و می توانید خواب راحت تری داشته باشید.اگر با همین ترس نیمه شب از خواب بیدار شدید به جای اینکه تمام شب را با نگرانی سپری کنید می توانید باز از جایتان بلند شوید و جاهایی را که شما را می ترساند دوباره چک کنید و حس بهتری پیدا کنید.
اگر نیاز دارید کمی از چراغها را روشن بگذارید.
از استفاده از چراغ خواب یا یک لامپ کوچک از خودتان شرمسار نباشید. اگر این واقعا باعث کاهش ترس در شما و خواب راحت تر می شود هیچ اشکالی ندارد.بسیاری از مردم با چراغ خواب یا یک نور ملایم در شب می خوابند .فکر نکنید برای غلبه بر ترستان حتما باید در تاریکی کامل بخوابید.
اتاقتان را دلپذیر تر کنید.
راه دیگر غلبه بر ترس این است که مطمین شویم اتاقتان جایی راحت و دلپذیر برای خواب شماست. اتاقتان را زیبا و تمیز و مرتب نگاه دارید تا همه چیز سر جای خود باشد این کار ترستان را کمتر می کند تا اینکه مثلا نگران باشید که پشت کپه لباسی که روی زمین ریخته چیز ترسناکی وجود داشته باشد.از رنگهای گرم و روشن برای تزیین و رنگامیزی اتاقتان استفاده کنید این کار حس دلپذیر تری به شما خواهد داد.اتاقتان را بااثاثیه و وسایل زیاد شلوغ نکنید .تابلو هایی به دیوار اتاقتان نصب کنید که به شما حس خوبی بدهند.
یاد بگیرید که خودتان به تنهایی به رخت خواب بروید.
اگر از تاریکی می ترسید ،شاید دوست داشته باشید که پیش پدر و مادرتان ویا کنار خواهر یا برادرتان بخوابید .ولی همیشه این مطلب را در ذهنتان داشته باشید که اگر واقعا می خواهید بر ترستان غلبه کنید باید یاد بگیرید که به تنهایی به رختخواب بروید.اگر عادت کرده اید که با آنها بخوابید می توانید آرام آرام تنها خوابیدن را تمرین کنید .مثلا نیمی از شب را در کنار آنها و نیمی دیگر را تنها بخوابید و این زمان را به تدریج افزایش دهید.
نظراتتان را در مورد تاریکی اصلاح کنید.
یکی از دلایلی که باعث ترس شما از تاریکی می شود،این است که شما از آن یک غول،چیزی وحشتناک،رازی تاریک یا هر چیز منفی دیگری ساخته اید.اگر می خواهید بر ترستان غلبه کنید باید شروع کنید به تغییر این نگرش به نگرشی مثبت.فکر کنید تاریکی مثل یک پتوی پشمی گرم و نرم و تمیز و آرامش بخش است.هر چیزی که راجع به تاریکی شما را اذیت می کند را یادداشت کنید و آنها را مرور کنید و به تدریج هر کدام را با نکته ای مثبت جایگزین نمایید.
از ترستان خجالت زده نباشید.
بسیاری از بزرگسالان ممکن است با چنین ترسی مواجه باشند.هر کس ممکن است ترسهای خاصی داشته باشد.شما باید به خود افتخار کنید که در مورد خودتان صادق بوده اید و می خواهید با ترستان مواجه شوید و بر آن غلبه کنید.
در مورد ترسهایتان با دیگران صحبت کنید.
صحبت و بیان ترسها برای دیگران باعث می شود که حس بهتری پیدا کنیم.این کار باعث می شود که ما احساسمان را با دیگران شریک شویم و حس حمایت از آنها بگیریم .گاهی حتی ممکن است از راهنمایی و تجربه دیگران در این مورد بتوانیم برای بهتر شدن وضعیت خود کمک بگیریم.
اگر نیاز به کمک دارید کمک بگیرید.
با وجود تمام تلاشهای ما ،گاهی نمی توانیم بر ترسمان غلبه کنیم .این ترس حتی زندگی روزمره و آرامش ما را تحت الشعاع قرار می دهد. در چنین مواقعی هیچ اشکالی ندارد که از یک متخصص کمک بگیریم تا بنوانیم بر ترسمان چیره شویم.
ادامه مطلب...افراد به دو دليل ممكن است از اهداي خون معاف شوند: اگر سلامت خود فرد داوطلب در نتيجه اهداي خون به مخاطره بيافتد و یا اگر سلامت گيرنده خون، حتي به احتمال كم به مخاطره بيافتد.
معافيت از اهداي خون مي تواند موقتي يا دائمي باشد.
در معافیت موقت، داوطلب اهدای خون پس از طی مدتی که توسط پزشک مرکز اهدای خون به وی اعلام می گردد، می تواند وارد چرخه اهدا شده و خون بدهد.
در معافیت دائم، داوطلب اهدای خون به طور کلی دیگر نمی تواند اهدای خون نماید که این امر مطابق با اصول علمی و در جهت تامین خون سالم برای نیازمندان است.
در شرایط زیر خون اهدا نکنید
اگر قصد شما برای اهدا خون انجام آزمایش های مربوط به بيماري هاي ايدز، هپاتیت بي، هپاتيت سي و یا سایر آزمایش ها به دلیل احساس بیماری می باشد. آزمایش های مربوط به بیماری ایدز در مراكز تعيين شده به صورت رایگان در اختیار شما می باشد.
اگر داراي سابقه بيماری هايی مانند: بيماري های قلبی و عروقی، بيماري های ريوی شديد مانند آسم، سکته مغزی، تشنج، ديابت قندی وابسته به انسولين هستيد.
اگر مبتلا به بیماری ایدز بوده و یا آزمایش های مربوط به اين بيماري در شما مثبت می باشد.
اگر سابقه ابتلا به بيماری های عفونی مانند هپاتيت بي، هپاتيت سي و يا ايدز داريد.
اگر یکی از علائم و نشانه های ایدز را دارا می باشید مانند: تب تعرق شبانه، کاهش وزن بدون دلیل، سرفه، اسهال، تورم غددلنفاوی، لکه های سفید رنگ روی سطح زبان یا لکه های برجسته روی پوست بدن.
اگر هرگونه فعالیت جنسی مشکوک داشته اید.
اگر مبتلا به بيماري هموفيلي بوده و هرگونه فاکتور انعقادی دریافت کرده اید.
اگر حتی برای یک بار به خود مواد مخدر تزریق کرده اید.
اگر در یک سال گذشته، حتی برای یک بار با فرد مشکوک به بیماری ايدز، دریافت کننده فاکتور های انعقادی یا معتاد به مواد مخدر تزریقی نزدیکی جنسی داشته اید.
منبع: سازمان انتقال خون
ادامه مطلب...آلکاپتونوریا: یک بیماری متابولیکی ارثی است که در اثر نقص انزیم اسیدهموژنتیسیک اکسیداز در مسیر متابولیکی فنیل الانین-تیروزین ایجاد می شود. این بیماری اختلال اتوزومی مغلوب اتوزومال رسسیو است. فقدان انزیم هموژنتیسیک اسید اکسیداز متابولیسم فنیل الانین-تیروزین را درمرحله اسید هموژنتیسیک مهارمی سازد.بنابراین اسیدهموژنتیسیک دربدن تجمع می یابد.
به طورطبیعی اسیدهموژنتیسیک درخون یا ادراروجود ندارد ولی درالکاپتونوریا این اسید دربین سلولها و داخل سلولها به صورت گراندلریاهوموژن تجمع می یابد ومقادیرزیادی ازآن ازطریق ادراردفع میگردد. اکسیداسیون و پلی مریزاسیون این ترکیب درادرار(کهنه)ودرمعرض هوا قرارگرفته ماده ای شببه ملانین وسیاه رنگ را به وجود می آورد که تیرگی ادرارنظیر جوهر را سبب می گردد.
اوکرونروز چیست؟
اسید هموژنتیسیک علاوه بر رسوب مستقیم دربافتها با مهار آنزیم لیزیل ئیدروکسیلاز مهارکننده بیوسنتز کلاژن نیز هست بدین ترتیب که اسیدهموژنتیسیک نگهداری شده دربدن به طورانتخابی به الیاف کلاژن بافت همبند و تاندونها و وترعضلانی وغضروفها متصل شده وآنها را به رنگ آبی مایل به سیاه در می آورد. اوکرونروز اصطلاحی است که تیره شدن بافتها را توصیف می کند.
به دلیل تجمع پلیمر سیاه اسیدهموژنتیسیک در غضروف و بافتهای مزانشیمی دیگر میباشد. اوکرونروز در بافتهای مختلف مانند (غضروفها- نای- مفاصل- بینی- گوش- دنده- حنجره و تاندونها و نسوج نرم(گونه- دست- فقرات....)اپیدرم- اندوکارد و انتیمای عروق- کلیه- پروستات- ریه- صلبیه- ملتحمه و قرنیه- پرده صماخ رخ می دهد ولی بیشتر در گوشها- بینی و گونه ها دیده می شود.
چگونه الکاپتونوریا بر مفاصل تاثیر می گذارد ؟
جدی ترین عارضه اوکرونروز ناشی از رسوب رنگدانه ها درغضروفهای مفصلی می باشد. به دلایل نامشخصی این پیگمانتاسیون موجب می شود که غضروف لغزندگی طبیعی خود را از دست داده شکننده و شیاردار گردد. فرسایش و پاره شدگی این غضروف رشته رشته به درون استخوان زیرین رانده می شود و باعث تشدید بیشتر آسیب می گردد. ستون مهره ای و مخصوصا دیسک بین مهره ای اولین هدف این تهاجم است. اما بعدا مفاصل زانوها شانه ها و لگن ممکن است مبتلا شوند. مفاصل کوچک دستها و پاها معمولا مبتلا نمی شوند با آنکه نقص متابولیکی از هنگام تولد وجود دارد. آسیب مفصلی دژنراتیو به آهستگی به پیش می رود و معمولا با دهه چهارم زندگی از نظر بالینی قابل تشخیص نمی باشد.
آرتریت در مردان معمولا شدیدتر است. آرتریت ناشی از این بیماری خصوصیات بالینی آرتریت روماتیسمی را دارد ولی در پرتونگاری خصوصیت استئوآرتریت را دارا می باشد. تغییرات دژنراتیو و مهره های کمری همراه با کم شدن فضای مفصلی و چسبیدن جسم مهره ها مشخصه بیماری است پاتوژنز تغییرات آرتریتی هنوز مشخص نشده است. آسیب مفصلی دژنراتیو با وجود آنکه تهدیدی جهت ادامه زندگی نیست ناتوانی موجود در اشکال حاد استئوآرتریت افراد مسن می باشد ولی در عارضه آلکاپتونوری این آرنروپاتی در سنین بسیار پایینی رخ می دهد.
ادامه مطلب...آمیلاز (دیاستاز) یا 1 و 2- α- D- گلوکانوهیدرولاز (EC 3.2.1.1 ) که از جمله آنزیمهای هیدولاز محسوب میشود، پیوندهای آلفا 1و4 پلیساکاریدهایی مانند گلیکوژن و نشاسته را میشکند و آن را به مالتوز تبدیل میکند. آمیلاز در پانکراس برونریز و غدههای پاروتید ساخته میشود.
آمیلاز بر دو نوع است:
1) آلفا آمیلاز یا اندو آمیلاز یا آمیلاز حیوانی که در انسان هم وجود دارد. این آمیلاز از وسط بر زنجیره پلیساکاریدی اثر کرده و آن را میشکند.
2) بتا آمیلاز یا اگزو آمیلاز که مخصوص گیاهان و باکتریها است و از انتهای زنجیره پلیساکاریدی عمل میکند.
دو ایزو آنزیم عمده آمیلاز مربوط به پانکراس(p) و غدد بزاقی (s) است. آمیلاز به طور طبیعی از سلولهای آسینار پانکراس به مجرای پانکراس و سپس دوازدهه ترشح میگردد و در روده، نشاسته را به قندهای سادهتر تجزيه میکند. آلفا آمیلاز موجود در بزاق، نشاسته را به طور جزئي تجزيه میکند، چون مدت توقف غذا در دهان ناچیز است ولی قسمت عمده فعالیت این آنزیم مربوط به آمیلاز پانکراس است. pH مطلوب برای این آنزیم حدود 7 میباشد. یونهای کلر، برم، نیترات آن را فعال و سیترات و اگزالات آن را مهار میکنند. این آنزیم دارای سه فرم مختلف آلفا، بتا و گاما میباشد.
در صورتی که التهابی در پانکراس یا غدد بزاقی ایجاد شود، مقدار بیشتری آمیلاز وارد جریان خون خواهد شد.
آزمایش آمیلاز اختصاصیترین آزمایش برای پانکراتیت است. آسیب به سلولهای آسینار پانکراسی (مانند پانکراتیت) یا انسداد مجرای پانکراس (مانند کارسینومای پانکراسی یا سنگ مجرای صفراوی) موجب بیرون ریختن این آنزیم به سیستم لنفاوی داخل پانکراسی و پریتونئوم میشود. رگهای خونی که پریتونئوم را تخلیه و لنف را جذب میکنند، آمیلاز اضافی را برمیدارند. تا 12 ساعت پس از شروع بیماری افزایش غیرطبیعی در سطح سرمی آمیلاز رخ میدهد. به دلیل اینکه آمیلاز سریعاً (ظرف 2 ساعت) توسط کلیه پاک میشود، 72- 48 ساعت بعد از شروع حمله، سطوح سرمی به حالت طبیعی برمیگردد. پانکراتیت مزمن و انسداد یا نشت مجرای پانکراسی (مانند کیست کاذب) موجب افزایش مزمن سطوح آمیلاز سرمی خواهد شد.
گرچه آمیلاز سرم آزمایش حساسی برای اختلالات پانکراس است ولی اختصاصی نیست. بیماران مبتلا به اختلالات پانکراسی مزمن (مانند پانکراتیت مزمن) که سلولهای پانکراسی آنها تخریب شده است یا بیماران مبتلا به نکروز پانکراسی خونزیزی دهنده شدید، سطوح آمیلاز بالایی ندارند، دلیل آن باقی ماندن تعداد کمی سلول پانکراسی است که ميتوانند آمیلاز تولید کنند. افزایش آمیلاز خون به همراه کاهش یا نرمال بودن آمیلاز ادرار میتواند مطرح کننده اختلال در عملکرد کلیه و یا حضور ماکروآمیلاز (آمیلاز باند شده به پروتئینهای خون) در خون باشد که این وضعیت آخر مطرح کننده بیماری خاصي نيست.
کاربرد بالینی
این آزمایش برای تشخیص و بررسی درمان پانکراتیت حاد و تشخیص افتراقی پانکراتیت از سایر علل بیماریهای حاد ناحیه شکمی به کار میرود. 80% مبتلایان به پانکراتیت حاد مقادیر بالایی از آمیلاز را خواهند داشت. در موارد وجود علائم مربوط به بیماریهای پانکراس مانند درد شدید شکمی، تب، کاهش اشتها و استفراغ این تست درخواست میشود. میزان آمیلاز سرم در التهاب خوشخیم پانکراس کمی افزایش یافته و بعد از 2 روز کاهش مییابد و از این الگو میتوان در تشخیص این نوع بیماری استفاده نمود. گاه از این آنزیم در بررسی سرطان پانکراس، سنگهای کیسه صفرا و اوریون (پاروتیدیت) استفاده میشود.
روشهای اندازهگیری
با چندین روش مختلف میتوان فعالیت آمیلاز را اندازهگیری کرد که عبارتند از: آمیلوکلاستیک، ساکاروژنیک، کروموژنیک و تکنیک ابداعی مداوم.
در روش آمیلوکلاستیک، نشاستهای که با یُد پیوند شیمیایی دارد را به عنوان سوبسترای آمیلاز بکار میبرند. همزمان با هیدرولیز ملکول نشاسته به ملکول کوچکتر توسط آمیلاز، یٌد نیز آزاد شده که در نتیجه از شدت رنگ آبی تیره کمپلکس نشاسته- یٌد کاسته میشود و میزان کاهش رنگ متناسب با غلظت آمیلاز است.
در روش ساکاروژنیک از نشاسته به عنوان سوبسترا استفاده شده که به وسیله عمل آمیلاز تبدیل به ملکولهای کربوهیدرات تشکیل دهنده آن میشود که خاصیت احیاء کنندگی دارد، سپس میزان کربوهیدرات احیاء کننده حاصل اندازهگیری میشود که غلظت آن متناسب با فعالیت آمیلاز است (روش کلاسیک).
در روشهای کروموژنیک، نشاسته را به عنوان سوبسترا بکار میبرند که یک ماده کروموژنیک به آن متصل است که در این حالت به صورت یک کمپلکس سوبسترا- ماده رنگی غیرمحلول میباشد. درحین هیدرولیز نشاسته توسط آمیلاز، ملکولهای کوچک سوبسترا- ماده رنگی تولید شده که در آب محلول هستند. افزایش شدت رنگ محلول سوبسترا- ماده رنگی متناسب با فعالیت آمیلاز است. اخیراً از سیستمهای آنزیم مزدوج برای تعیین فعالیت آمیلاز استفاده میشود که این یک تکنیک ابداعی مداوم است که در آن تغییرات جذب نوری NAD+ در 340 نانومتر اندازهگیری میشود.
اصول آزمایش
غالب روشهای کالریمتریک موجود که برای اندازهگیری فعالیت آلفا- آمیلاز مورد استفاده قرار گرفتهاند بر اساس شکستن مولکول نشاسته توسط آنزیم که منجر به تولید واسطههای دکسترینها و مالتوز است ميباشد. در مرحله بعد سرعت واکنش را با روشهای توربیدومتری، یدومتری و یا ردوکتومتری تعیین میکنند.
افزایش آمیلاز
عموماً در پانکراتیت حاد و مراحل اولیه آن افزایش مییابد که حدود 3 الی 6 ساعت پس از شروع درد بالا میرود. در پانکراتیت عود کننده مزمن نیز افزایش آمیلاز را میبینیم. در پانکراتیت حاد معمولاً افزایش آمیلاز همسو با افزایش آنزیم دیگری به نام لیپاز میباشد و اغلب در تشخیص این بیماری اندازهگیری هر دو آنزیم با یکدیگر درخواست میشود، ولی در پانکراتیت مزمن که معمولاً به دلیل الکلیسم و یا ناهنجاریهای ژنتیکی مانند سیستیک فیبروزیس اتفاق میافتد میزان آمیلاز به صورت متوسط افزایش مییابد. میزان آمیلاز خون در التهاب حاد پانکراس به میزان 10- 5 برابر حالت نرمال افزایش مییابد.
زخم پپتیک از دیواره پشتی دئودنوم به پانکراس نفوذ میکند و موجب پانکراتیت موضعی همراه با سطوح بالای آمیلاز میشود. در بیماران مبتلا به زخم پپتیک سوراخ شده، روده نکروزه، روده سوراخ شده یا انسداد دئودنوم، آمیلاز به روده و حفره پریتوئن نشت میکند و بعد آمیلاز توسط خون و لنفاتیکهای پریتونئوم برداشته میشود و سطوح آن بالا میرود.
در اندازهگیری آمیلاز باید توجه داشت که داروهایی مانند آسپیرین، ضد بارداریهای خوراکی، استروئیدها مانند کورتیکوستروئیدها، ایندومتاسین و همچنین داروهای مدر باعث افزایش آمیلاز میشوند.
با توجه به اینکه غدد بزاقی حاوی آمیلاز هستند، در بیماران مبتلا به پاروتیدیت مقدار آمیلاز افزايش مييابد. حاملگی اکتوپیک و کتواسیدوز دیابتی شدید هم همراه با هایپرآمیلازمی هستند.
به دليل وجود سلولهاي مترشحه آميلاز در بافتهاي كبد٬ ريه٬ مثانه٬ روده كوچك، لولههاي رحمي و غدد بزاقي، در بيماريهاي كبدي، سرطان ريه، درگيري مثانه، انسداد روده كوچك، حاملگي خارج رحمي و اوريون اين آنزيم افزايش مييابد. در بیماریهای کلیوی به علت کاهش دفع، مقدار آمیلاز بالا میرود. در یک حالت نادر به نام ماکروآمیلازمی (Macroamylasemia)، مولکولهای درشت آمیلاز وجود دارد، لذا کلیرانس کلیوی آمیلاز با اشکال روبرو میشود و این امر موجب افزایش آن در پلاسما میگردد، در حالی که میزان آن در ادرار طبیعی است.
کاهش آمیلاز
محلولهای دکستروز میتوانند سطح آمیلاز را پایین آورده و موجب یک نتیجه منفی کاذب شوند. با روشهای فعلی آزمایشگاهی، لیپمی سرم به طور کاذب آمیلاز را کاهش میدهد. سیتراتها، گلوکز و اگزالاتها داروهایی هستند که ممکن است سبب سطح سرمی پایین آمیلاز شوند. در افراد مبتلا به موکوویسیدوز که یک بیماری مادرزادی پانکراس است سطوح آمیلاز سرم کاهش مییابد. در موارد آسیب و از بین رفتن سلولهای سازنده آمیلاز میزان این آنزیم کاهش مییابد.
نمونهها:
خون، ادرار، مایعات بدن (پلورال، پریتونئال). ضد انعقادها به غیر از هپارین فعالیت آمیلاز را کاهش میدهند.
مقادیر نرمال:
با روش آنزیمی مزدوج
نوزاد 5-65 IU/l
بالغین 27-131 IU/l
60-90 سال 24-151 IU/l
رفرنسها:
1- علیمحمدی م و رستمی م. بیوشیمی عملی با تکیه بر نکات بالینی. انتشارات راز نهان. تهران. 1390. چاپ اول.
2-Arneson W, Brickell J. Clinical chemistry; a laboratory perspective. 2007.
3-Harrisons principles of internal medicine. 2005; 16th Edition.
4-Tietz Textbook of Clinical Chemistry and Molecular Diadnosis. 2006; 4th Edition.
5-Henrys Clinical Diagnosis and Management by Laboratory Methods. 2007; 21st Edition.
6-Lehninger Principles of Biochemistry. 2004; 4th Edition.
7-Bernard JH. Clinical diagnosis and management by laboratory Methods. 19th Edition. New York. W.B.Saunders Company. 1996; PP: 142-147, 164-165, 241-243.
8-Lawrence A. Kaplan and Amadeo J. Clinical chemistry. 5th Edition.1989
ادامه مطلب...